ترانه زندگی  منترانه زندگی من، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره
مامان نی نی آیندهمامان نی نی آینده، تا این لحظه: 28 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

ترانه ی زندگی من

......


 

 

به نام خداوند زیبای زندگی

کنارپنجره ی عمرت نشسته ای وبه روزهای که از این پنجره شاهد بازی با زندگیت بودی فکر میکنی،

و چه روزهایی که بیهوده تلف شدند......!!

اکنون شروعی دوباره را آغاز کن...

به نت های زندگیت بنگر که چگونه کنار هم قرار میگیرند تا با زیبا ترین سبک ترانه زندگیت را بنوازند

نظاره گر درخت زندگیت باش ببین که چه بیهوده در بهاران زندگی خزان شده اند...

به صفحات زندگیت بنگر که چه زیبا برایت ورق می خورند...

ببین که زندگی چه قدر زیباست که تو در آن حاضری حتی برای یک لحظه بخندی تنها نیست

آنکه تاریکی اتاقش و پرده سیاه افکارش را در حصار کلمه تنها کشید،خدایی هم هست و هرروز

با نقاب خورشید طلوع می کند طلوعی که ندای روزی دیگر وآینده و سرنوشت را می دهد پس با تمام

وجود آینده ات را اینبار زیبا بساز زیبایی که همه را خیره کند و نشانگر عظمت توان تو برای نوشتن

سرنوشت باشد،سرنوشت آن نیست که تو با آن بسازی بلکه سرنوشت آن است که تو آن را بسازی....


 


مرسی از اینکه سرزدید به وبم منت گذاشتین!!!قلب

میخواست اول توضیحی بدم از اینکه چرا این سرورو واسه وبلاگم انتخاب کردم....

من دفتر خاطراتم وبمه البته توی، یه سرور دیگه، تصمیم گرفتم مطالبمو که چندان زیادم نیست(چون تازه خاطراتمو

مینویسم قبلا از هرچی خوشم میامد فقط توش میزاشتم) اینجا هم بزارم....

دلم میخواست یه وب میساختم که از این دوران که دبیرستانیم باشه تا وقتی که ازدواج میکنم و بچه دار

میشم که دیگه از اون به بعد این وب بشه واسه نی نی خوشگلم...شایدم نی نی های خوشگلم که از

خاطرات مامانی قبل ازدواج و بعد ازدواج هم خبردار بشن و بدونن که مامانشون چه روزگاری رو گذرونده و

ترانه ی زندگیش به چه سبکیه؟!!!بعد از اومدنه اونا به چه سبکی میشه؟!!!

به هر حال گفتم اگه تو این سرور باشه بهتره چون وقتی نی نی گلم ازم پرسید چرا من که نی نیم وبه

خاطراتم تو نی نی وبلاگ نیس؟!؟!؟! شرمندش نباشم!!!

مرسی از اونایی که میخوان همراهیم کنن

روی گلشونو از راه دور میبوسم

اگه اقتخار دادین لینکم کنید یه خبری بدین!!!!!


 

فقط ردپاتون به مونه که همه نظاره گرش باشن......... یادتون نره!!!!!!!نیشخند

 

راستی شرمندتونم اگه بعضی پستا رمز داره.....

 

                                                                              http://zibasaz.niniweblog.com/


نی نی خوشگلم،هنوز وجودت در وجودم نیس ولی مهرت خیلی وقته که تو دلمه و بی صبرانه منتظر روزی

هستم که مادر بشم!!!

خوشگلم بدون من و بابایی (که هنوز نمیشناسمش) تا دنیا دنیا عاشقتیم و دوست داریم

شروع رسمی کلاسا :)

به نام او از فردا به امید خدا کلاسا رسمی شروع میشه و باید بروم دانشگاه.... +گوشیمو بلاخره عوض کردم و توفیق اجباری شد ک s4 داشته باشم +بهترین روزای زندگیم در راهن ...
17 بهمن 1393

برگشت بعد از7ماه و شروعی دوباره

به نام او درود بعد 7ماه برگشتم ...برگشتم تا دوباره به لطف خدا بنویسم از زندگیم از روزمرگیام از همه ی چیزایی ک دوسشون دارم و ازتموم روزای عالی و خوبم (روز بدی وجود نداره وتموم روزای بد من خوبن و بقیه روزا عالین ) تو این 7 ماه اتفاقاتی افتاد و همشون خوب و عالی بودن 5تیر کنکور دادم و چه روزی بود یادش بخیر ...همیشه فک میکردم موقع کنکورم چه قد استرس دارم ولی خیلی ریلکس بودم..وقتی بابا و مامانم رسندونم دم در دانشگاه بغضم گرفت نمیدونم چرا اینقد سخت بود واسم...ولی خودمو کنترول کردم و با یه انرژی زایدالوصفی وارد محوطه شدم ...یادش بخیر هرکی منو میدید میگفت اصلا تورو میبینیم کلی انرژی میگیریم چه قد پر انرژی ولی از درون...
11 بهمن 1393

جدایی تقصیر کی بود...

                         پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم . ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود . اما............. اماچند سال که گذشت کمبود بچه رو به وضوح حس می کردیم . می دونستیم بچه دار نمی شیم . ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از ماست . اولاش نمی خواستیم بدونیم . با خودمون می گفتیم . عشقمون واسه یه زندگی رویایی کافیه . بچه می خوایم چی کار؟ . در واقع خودمونو گول می زدیم . هم من ...
3 تير 1393

♥ پیروزی بدون برد!♥

                                                                          فرشته کوچولوی من جام جهانی 2014 و امشب31خرداد بازی غیرتمندانه ایران-آرژانتین... تا قبل این بازی بحثای زیادی بود سرش...اینکه ایران س...
1 تير 1393

شروعی دوباره

به نام او سلام نی نی خوشگلم... امروزبعدیکسال اومدم البته هنوز1ماه مونده بشه 1سال ...تا ب امروز بارها خاموش اومدم یه سر زدمو رفتم بدون این ک چیزی بنویسم...وحالا دوباره میخوام شروع کنم 5روز دیگ کنکوردارم..5تیر! خوشگلکم اون بالابالاها سفارشم وبخدا بکن به خدابگو مامانم خیلی بهت احتیاج داره... خیلی دلم تنگ شده بود واست بنویسم وحالا از این ببعد ک وقتم آزاد شده میام و واست مینویسم وقول میدم دیگ تنهات نذارم البته تو این مدت تازمانی ک بیای اون بالابالاها خدامواظبت،ازم دلگیرنشو نفسم.... دیدی خوشگلم کلی وبتو تغییردادم.. .سال شد ک این وب وواست(واستون) درست کردم...وامروز11روز میگذره از 1سالگی...
31 خرداد 1393

رفتنم به مدت 6 تا یکسال!!!

سلام نفس مامان خوشگلم یه مدت نمیتونم برات بنویسم ....دیگه وقتم خیلی پرشده عزیزم هم میرم مدرسه هم میرم کلاسای گزینه 2 دیگه واقعا وقت ندارم عروسک مامان....... عزیزم فقط باید یه سال زحمت بکشم تا بتونم به هدفم برسم...خوشگلک من ازاون بالا بالاها واس مامان دعا کن با ارده وقوی و با توکل به خدا برم جلو به هدفم برسم.... عزیز دلم شاید خیلی طولانی بشه که نتونم بهت سربزنم ببخش خوشگل مامان!!!!!                         از همه ی دوستان گلی که بهم سرمیزنن و واسم نظر میزارن ممنوم من یه مدت نیستم و نمیام به خاطر تحصیلم،خیلی ...
30 تير 1392